زناشویی

چرا در بعضی روابط عاشقانه به مرور زمان احساس بی‌محبتی می‌کنیم؟

احساس بی‌محبتی در یک رابطه عاشقانه، تجربه‌ای دردناک و ناراحت‌کننده است. این حس می‌تواند به تدریج و بدون آنکه متوجه باشیم، در رابطه رخنه کند و صمیمیت و تعهد را تحت تاثیر قرار دهد. دلایل متعددی برای این اتفاق وجود دارد که در این پست به ۱۵ نکته مهم در این زمینه اشاره خواهیم کرد: رابطه عاطفی - آموزش روابط زناشویی -شناخت مردان و زنان - عشق محبت - روانشناسی مهارت‌های ارتباطی دختران و پسران

  • تغییر انتظارات:

    در ابتدای رابطه، انتظارات ما اغلب کاملا مطلوب و غیرواقع‌بینانه هستند. با گذشت زمان و شناخت بیشتر، این انتظارات تعدیل می‌شوند. اگر این تعدیل به درستی انجام نشود و همچنان انتظارات غیرواقعی داشته باشیم، ممکن است احساس کنیم که طرف مقابل دیگر مانند قبل نیست و به ما بی‌توجه شده است.
  • کاهش ابراز محبت کلامی و غیرکلامی:

    در ابتدای رابطه، ابراز محبت کلامی (مانند گفتن “دوستت دارم”) و غیرکلامی (مانند لمس کردن، در آغوش گرفتن و هدیه دادن) بیشتر است. با گذشت زمان، این ابرازها ممکن است کاهش یابند و طرفین تصور کنند که نیازی به تکرار آنها نیست.
  • مشغله‌های زندگی:

    دغدغه‌های روزمره زندگی، کار، تحصیل و مسائل مالی می‌توانند انرژی و زمان لازم برای توجه به رابطه را کاهش دهند. در نتیجه، طرفین ممکن است کمتر به یکدیگر توجه کنند و احساس بی‌محبتی کنند.

مهارت‌های رابطه زناشویی

  • تغییر اولویت‌ها:

    با گذشت زمان، اولویت‌های افراد تغییر می‌کند. ممکن است شغل، خانواده یا دوستان در اولویت قرار بگیرند و رابطه عاشقانه در درجه دوم اهمیت قرار گیرد.
  • عدم برقراری ارتباط موثر:

    عدم توانایی در بیان احساسات، نیازها و خواسته‌ها به طور واضح و با صداقت می‌تواند منجر به سوءتفاهم و نارضایتی شود.
  • انتقاد و سرزنش بیش از حد:

    انتقاد و سرزنش مداوم، حتی با نیت اصلاح، می‌تواند احساس بی‌ارزشی و دوست‌داشتنی نبودن را در طرف مقابل ایجاد کند.
  • عدم قدردانی از تلاش‌ها:

    عدم قدردانی از زحمات و تلاش‌های طرف مقابل می‌تواند باعث شود که او احساس کند دیده نمی‌شود و تلاش‌هایش بی‌ارزش است.

مهارت رابطه زناشویی با همسر -شناخت مردان و زنان - عشق محبت

  • مقایسه با روابط دیگر:

    مقایسه رابطه خود با روابط دیگران، مخصوصا روابطی که در شبکه‌های اجتماعی به تصویر کشیده می‌شوند، می‌تواند منجر به نارضایتی و احساس ناکافی بودن شود.
  • نداشتن وقت با کیفیت با هم:

    سپری کردن وقت با کیفیت به معنای حضور کامل و توجه به طرف مقابل است. اگر وقت‌هایی که با هم می‌گذرانید صرفا در کنار هم بودن فیزیکی باشد و هیچ تعامل عمیقی وجود نداشته باشد، ممکن است احساس بی‌محبتی کنید.
  • تکراری شدن رابطه:

    انجام کارهای تکراری و عدم ایجاد تنوع و هیجان در رابطه می‌تواند باعث شود که رابطه کسل‌کننده و بی‌روح شود.
  • حل نشدن تعارضات گذشته:

    اگر تعارضات گذشته به درستی حل نشده باشند، می‌توانند همچنان بر رابطه تاثیر منفی بگذارند و باعث ایجاد احساس بی‌اعتمادی و نارضایتی شوند.
  • بی‌توجهی به نیازهای عاطفی:

    هر فردی نیازهای عاطفی خاصی دارد. اگر این نیازها توسط طرف مقابل برآورده نشوند، ممکن است احساس بی‌محبتی کند.
  • عدم حمایت عاطفی در شرایط سخت:

    حمایت عاطفی در زمان‌های چالش‌برانگیز و سخت زندگی، نقش مهمی در تقویت پیوند عاطفی دارد. عدم وجود این حمایت می‌تواند باعث احساس تنهایی و بی‌ارزشی شود.
  • تغییر در ظاهر و رفتار:

    تغییر ناگهانی در ظاهر و رفتار (مثلا کم‌توجهی به بهداشت شخصی یا تغییر در سبک لباس پوشیدن) می‌تواند این حس را القا کند که طرف مقابل دیگر به رابطه اهمیت نمی‌دهد.
  • عدم وجود اهداف مشترک:

    نداشتن اهداف مشترک و برنامه‌های آینده‌نگرانه می‌تواند باعث شود که رابطه بی‌هدف و بدون جهت به نظر برسد و طرفین احساس کنند که به سمت یکدیگر حرکت نمی‌کنند.

تشخیص این عوامل و تلاش برای رفع آنها می‌تواند به بهبود رابطه و افزایش صمیمیت کمک کند. به اشتراک گذاشتن احساسات و نگرانی‌ها با طرف مقابل، می‌تواند به ایجاد فضایی امن و صمیمی برای رشد و شکوفایی رابطه کمک کند.

چرا در بعضی روابط عاشقانه احساس بی‌محبتی می‌کنیم؟

1. کاهش ابراز محبت کلامی

در ابتدای رابطه، تعریف و تمجید و بیان احساسات به وفور وجود دارد.اما با گذشت زمان، این ابراز محبت کلامی کم‌رنگ‌تر می‌شود.وقتی شریک زندگی‌مان به طور مرتب نمی‌گوید که ما را دوست دارد یا از ما قدردانی نمی‌کند، ممکن است احساس بی‌محبتی کنیم.این کاهش لزوماً به معنای از بین رفتن عشق نیست، بلکه می‌تواند ناشی از عادت کردن به حضور یکدیگر باشد.با این حال، اهمیت دادن به ابراز کلامی همچنان ضروری است.حتی جملات ساده‌ای مانند “دوستت دارم” یا “به تو افتخار می‌کنم” می‌توانند تاثیر بسزایی در حفظ صمیمیت رابطه داشته باشند.

نبود این جملات، به تدریج باعث ایجاد شک و تردید در فرد مقابل شده و احساس بی ارزشی را القا میکند.

فرض کنید فردی که همیشه به شما می گفت “چه لباس زیبایی پوشیدی” یا “چقدر خوب رانندگی می کنی”، دیگر هیچوقت این جملات را به زبان نیاورد.حس خوبی نخواهید داشت.تلاش کنید که در کنار سایر نشانه های محبت، از کلام نیز برای ابراز آن استفاده کنید.

2. کم‌رنگ شدن رفتارهای محبت‌آمیز

هدیه دادن، وقت گذراندن با هم، انجام کارهای کوچک برای یکدیگر – اینها رفتارهایی هستند که در ابتدای رابطه بسیار رایج هستند. اما با گذشت زمان، ممکن است این رفتارهای محبت‌آمیز کاهش یابند. وقتی شریک زندگی‌مان دیگر برای نشان دادن عشق و علاقه تلاش نمی‌کند، احساس می‌کنیم که برای او اهمیت نداریم. این رفتارها (ضروری نیست) باید گران‌قیمت باشند. یک شاخه گل، یک پیام کوتاه محبت‌آمیز، یا حتی یک فنجان چای که با عشق آماده شده باشد، می‌تواند تاثیر زیادی داشته باشد. اگر متوجه شدید که این رفتارها در رابطه شما کم رنگ شده اند، سعی کنید دوباره آنها را احیا کنید. از شریک زندگی خود بپرسید چه چیزی او را خوشحال می کند و برای انجام آن تلاش کنید.

3. عدم توجه به نیازهای عاطفی

همه ما نیازهای عاطفی متفاوتی داریم. وقتی شریک زندگی‌مان به این نیازها توجه نمی‌کند، احساس تنهایی و بی‌محبتی می‌کنیم. شاید نیاز داشته باشیم که شریک زندگی‌مان به حرف‌هایمان گوش دهد، از ما حمایت کند، یا با ما همدردی کند. وقتی این نیازها برآورده نمی‌شوند، احساس می‌کنیم که در رابطه دیده نمی‌شویم و ارزشی نداریم. شناخت نیازهای عاطفی خود و بیان آنها به شریک زندگی‌مان، گام مهمی در حفظ سلامت رابطه است. در ضمن، تلاش برای درک نیازهای عاطفی شریک زندگی‌مان و برآورده کردن آنها، نشان‌دهنده عشق و احترام است. به جای اینکه منتظر بمانید تا شریک زندگی تان حدس بزند، به طور مستقیم نیازهای خود را بیان کنید. صحبت کردن با صداقت و باز، کلید حل بسیاری از مشکلات در رابطه است.

4. درگیری‌های حل نشده

اختلاف نظر و درگیری در هر رابطه‌ای طبیعی است. اما وقتی این درگیری‌ها حل نمی‌شوند، می‌توانند احساسات منفی را تشدید کرده و باعث شوند که احساس بی‌محبتی کنیم. وقتی به طور مداوم در حال دعوا و بحث هستیم، احساس می‌کنیم که شریک زندگی‌مان به حرف‌هایمان گوش نمی‌دهد و به ما اهمیت نمی‌دهد. یادگیری مهارت‌های حل اختلاف، برای داشتن یک رابطه سالم ضروری است. سعی کنید با همدلی و احترام به نظرات یکدیگر گوش دهید و به دنبال راه حل‌های مشترک باشید. اگر حل کردن مشکلات به تنهایی برایتان دشوار است، از یک مشاور کمک بگیرید. نادیده گرفتن مشکلات، آنها را از بین نمی برد، بلکه آنها را بزرگتر می کند. به جای سرزنش کردن یکدیگر، سعی کنید با هم به دنبال راه حل باشید.

5. عدم اختصاص زمان کافی به یکدیگر

مشغله‌های زندگی، کار، خانواده و دوستان می‌توانند زمان با هم بودن را محدود کنند. وقتی به اندازه کافی با شریک زندگی‌مان وقت نمی‌گذرانیم، احساس می‌کنیم که برای او اولویت نداریم. کیفیت زمانی که با هم می‌گذرانیم، از کمیت آن مهم‌تر است. حتی اگر زمان محدودی دارید، سعی کنید در همان زمان هم کاملاً حضور داشته باشید و به یکدیگر توجه کنید. برنامه‌ریزی برای قرارهای عاشقانه و انجام فعالیت‌های مشترک، می‌تواند به تقویت رابطه کمک کند. قرار نیست هر دقیقه از زندگی را با هم بگذرانید، اما اختصاص دادن زمانی خاص برای با هم بودن، ضروری است. در این زمان، تمام حواس خود را به شریک زندگی تان معطوف کنید و از تمام مشغله های دیگر دوری کنید. حتی یک پیاده روی کوتاه در پارک می‌تواند کیفیت رابطه را بهبود بخشد.

6. بی‌احترامی و تحقیر

بی‌احترامی، توهین و تحقیر، رفتارهایی هستند که به طور مستقیم احساس بی‌محبتی را القا می‌کنند. هیچ کس دوست ندارد که مورد بی‌احترامی قرار گیرد، مخصوصا توسط کسی که دوستش دارد. این رفتارها نه تنها به اعتماد به نفس فرد آسیب می‌رسانند، بلکه رابطه را نیز تخریب می‌کنند. اگر در رابطه‌تان شاهد این رفتارها هستید، باید به طور جدی به آن رسیدگی کنید. گاهی اوقات، بی احترامی به صورت ناخودآگاه و در قالب شوخی بروز می کند. اما حتی شوخی های آزاردهنده نیز میتوانند به رابطه آسیب بزنند. مراقب کلمات و رفتارهای خود باشید و از هرگونه بی احترامی خودداری کنید. اگر شریک زندگی تان به شما بی احترامی می کند، به طور قاطعانه با او صحبت کنید و حد و مرز خود را مشخص کنید. هیچ کس حق ندارد شما را تحقیر کند.

7. عدم حمایت از یکدیگر

در یک رابطه سالم، افراد باید از رویاها، اهداف و تلاش‌های یکدیگر حمایت کنند. وقتی شریک زندگی‌مان از ما حمایت نمی‌کند، احساس تنهایی و ناامیدی می‌کنیم. حمایت می‌تواند به شکل تشویق، کمک عملی یا حتی فقط گوش دادن به حرف‌هایمان باشد. وقتی این حمایت وجود ندارد، احساس می‌کنیم که شریک زندگی‌مان به ما باور ندارد. رابطه زناشویی سعی کنید همیشه حامی شریک زندگی تان باشید و به او انگیزه بدهید تا به اهدافش برسد. حتی اگر با ایده های او موافق نیستید، باز هم به او احترام بگذارید و از او حمایت کنید. تشویق و حمایت شما می‌تواند تاثیر بسیار زیادی در موفقیت شریک زندگی تان داشته باشد.

8. مقایسه با دیگران

مقایسه کردن شریک زندگی با دیگران، یکی از مخرب‌ترین رفتارهایی است که می‌توان در یک رابطه انجام داد. این کار باعث می‌شود که فرد احساس بی‌ارزشی و ناکافی بودن کند. هر فردی منحصر به فرد است و نقاط قوت و ضعف خود را دارد. مقایسه کردن، فقط باعث ایجاد حسادت، ناامنی و نارضایتی می‌شود. به جای مقایسه کردن، سعی کنید بر نقاط قوت شریک زندگی تان تمرکز کنید و از او قدردانی کنید. مقایسه کردن، فقط باعث می شود که خوبی های او را نبینید.

9. پنهان‌کاری و دروغ‌گویی

صداقت و شفافیت، از ارکان اصلی یک رابطه سالم هستند. پنهان‌کاری و دروغ‌گویی، اعتماد را از بین می‌برند و باعث می‌شوند که احساس بی‌محبتی و ناامنی کنیم. حتی دروغ‌های کوچک هم می‌توانند به مرور زمان به رابطه آسیب بزنند. اگر در رابطه‌تان پنهان‌کاری و دروغ‌گویی وجود دارد، باید به طور جدی به آن رسیدگی کنید. سعی کنید همیشه با شریک زندگی تان صادق باشید، حتی اگر گفتن حقیقت دشوار باشد. اعتماد، به سختی به دست می آید و به راحتی از دست می رود. صداقت، کلید حفظ اعتماد در رابطه است.

نوشته های مشابه

10. فقدان صمیمیت جنسی

رابطه عاطفی - آموزش روابط زناشویی -شناخت مردان و زنان - عشق محبت - روانشناسی مهارت‌های ارتباطی دختران و پسران صمیمیت جنسی، یکی از ابعاد مهم یک رابطه عاشقانه است. فقدان صمیمیت جنسی، می‌تواند باعث شود که احساس بی‌محبتی و ناارزشمندی کنیم. دلایل زیادی می‌توانند باعث کاهش صمیمیت جنسی شوند، از جمله استرس، خستگی، مشکلات سلامتی و مشکلات عاطفی. باید با شریک زندگی‌مان در مورد این موضوع صحبت کنیم و به دنبال راه حل باشیم. سعی کنید رابطه جنسی را به یک روتین تبدیل نکنید و همیشه به دنبال راه های جدید برای ایجاد تنوع باشید. رابطه جنسی، فقط برای لذت بردن نیست، بلکه فرصتی برای ابراز عشق و صمیمیت است. اگر مشکل جدی وجود دارد، از یک متخصص کمک بگیرید.

11. عدم قدردانی

قدردانی از کارهای کوچک و بزرگی که شریک زندگی‌مان برای ما انجام می‌دهد، بسیار مهم است. وقتی احساس می‌کنیم که قدردان زحماتمان نیستند، احساس بی‌محبتی و نادیده گرفته شدن می‌کنیم. گفتن یک “متشکرم” ساده، می‌تواند تاثیر بسیار زیادی داشته باشد. سعی کنید همیشه از شریک زندگی‌تان قدردانی کنید و به او نشان دهید که چقدر برایتان ارزشمند است. گاهی اوقات فراموش می کنیم که قدردان داشته هایمان باشیم. تشکر کردن، هزینه ای ندارد، اما تاثیر بسیار زیادی دارد.

12. کنترل‌گری و حسادت

کنترل‌گری و حسادت، رفتارهایی هستند که به طور مستقیم احساس بی‌محبتی و ناامنی را القا می‌کنند. هیچ کس دوست ندارد که توسط شریک زندگی‌اش کنترل شود یا به او حسادت شود. این رفتارها نشان‌دهنده عدم اعتماد و احترام هستند و می‌توانند به رابطه آسیب‌های جدی وارد کنند. اگر در رابطه‌تان شاهد این رفتارها هستید، باید به طور جدی به آن رسیدگی کنید. کنترل گری و حسادت، ریشه در ناامنی و کمبود اعتماد به نفس دارند. سعی کنید به شریک زندگی تان اعتماد کنید و به او آزادی عمل بدهید.

13. نادیده گرفتن علایق و سرگرمی‌ها

وقتی شریک زندگی‌مان علایق و سرگرمی‌های ما را نادیده می‌گیرد، احساس می‌کنیم که برای او اهمیت نداریم. همه ما نیاز داریم که زمان‌هایی را به فعالیت‌هایی اختصاص دهیم که به ما انرژی می‌دهند و باعث خوشحالی ما می‌شوند. اگر شریک زندگی‌مان از ما حمایت نکند، احساس می‌کنیم که در رابطه خفه می‌شویم. سعی کنید به علایق و سرگرمی های شریک زندگی تان احترام بگذارید و حتی در صورت امکان، در آنها شرکت کنید.

14. عدم تلاش برای رشد فردی

وقتی هر دو نفر در رابطه، تلاش می‌کنند که به طور فردی رشد کنند، رابطه نیز رشد می‌کند. اما وقتی یکی از طرفین یا هر دو طرف، از تلاش برای بهبود خود دست می‌کشند، رابطه می‌تواند دچار رکود شود. رشد فردی شامل یادگیری مهارت‌های جدید، دنبال کردن علایق و بهبود سلامت جسمی و روانی است. وقتی در حال رشد هستیم، احساس بهتری نسبت به خودمان داریم و می‌توانیم شریک بهتری برای زندگی‌مان باشیم. سعی کنید همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید باشید و به رشد فردی خود اهمیت بدهید.

15. وجود مشکلات زمینه‌ای روانی

گاهی اوقات، احساس بی‌محبتی در رابطه ناشی از مشکلات زمینه‌ای روانی مانند افسردگی، اضطراب یا اختلالات شخصیتی است. این مشکلات می‌توانند باعث شوند که فرد احساس کند که دوست‌داشتنی نیست یا به طور مداوم به عشق شریک زندگی‌اش شک کند. هیچ شرم و ننگی در مراجعه به روانشناس وجود ندارد.

نمایش بیشتر

یک دیدگاه

  1. یه جاهایی اختلاف سلیقه ها خیلی کم کم خودشو نشون میده… همین موضوع باعث میشه بعد چندسال یهو بفهمی طرف مقابل اصلا اون آدم اولیه نیست. مثلا همسر من اول رابطه عاشق فیلم های ترسناک بود ولی بعد سه سال فهمیدم واقعا ازش بدش میاد فقط بخاطر من تحمل میکرد 😅

    گاهی وقتا دلیل بی محبتی اینه که هر دو طرف فراموش میکنن قدیم چطور همدیگه رو شگفت زده میکردن… همیشه یادم میاد روزایی رو که با یه پیام ساده “حالت چطوره عشق من” دل طرف رو میلرزوندیم ولی الان حتی تولد هم یادمون میره 😑

    یه چیز دیگه که خیلی تجربه کردم اینه که مشاجره های کوچیک مثل خوره رابطه رو میخوره. وقتی از چیزی ناراحتی و ده بار میگی و درست نمیشه، دیگه دلت میخواد اصلا حرف نزنی… انگار هر بار یه ذره از محبت کم میشه تا یه روزی میبینی دیگه هیچی نمونده 🤷‍♂️

    حوصله نداشتن برای شنیدن واقعا قاتل رابطه اس… وقتی همسرم میخواست از کاراش برام بگه من با بی حوصلگی میگفتم “آها… خوبه…” بعد میدیدم چقدر ناراحت میشه. تازه فهمیدم همین “آها” گفتن ها چه آسیبی میزنه 😕

    چیزی که تو رابطه من خیلی کمک کرد این بود که یاد بگیریم گاهی مثل دو تا آدم غریبه با هم رفتار کنیم… یعنی با کنجکاوی بپرسیم “امروز چیکار کردی؟” انگار اولین باره داریم همدیگه رو میبینیم. اینطوری دوباره اون حس شناختن و کشف کردن برمیگرده ✨

    یه وقتایی هم که حس میکنی بی محبتی شده، شاید مشکل از جای دیگه ایه… استرس کار، فشار مالی یا حتی کم خوابی میتونه آدم رو از احساساتش دور کنه. خودم وقتی خستم اصلا نمیتونم محبت کنم حتی اگه دلم بخواد 🙃

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا