زناشویی

چرا در برخی روابط، یکی از طرفین احساس می‌کند که باید تمام نیازهای عاطفی طرف مقابل را برطرف کند؟

در روابط عاطفی، اغلب تعادل و تبادل سالمِ عواطف و نیازها، کلید یک رابطه‌ی پایدار و رضایت‌بخش است. اما گاهی اوقات، این تعادل بر هم می‌خورد و یکی از طرفین، ناخواسته یا خواسته، نقش “تأمین‌کننده‌ی نیازهای عاطفی” را ایفا می‌کند. این وضعیت می‌تواند منجر به فرسودگی، نارضایتی و حتی قطع رابطه شود. اما چه عواملی باعث می‌شود که فردی در چنین نقشی قرار بگیرد؟ در این مقاله، به بررسی ۱۷ نکته‌ای می‌پردازیم که می‌تواند توضیح دهد چرا در برخی روابط، یک طرف احساس می‌کند که وظیفه دارد تمام نیازهای عاطفی طرف مقابل را برطرف کند:

  • ترس از طرد شدن:

    فرد ممکن است از اینکه نتواند نیازهای طرف مقابل را برآورده کند و در نتیجه، طرد شود، هراس داشته باشد.
  • نیاز به تأیید:

    کمک به دیگران و برآورده کردن نیازهایشان، می‌تواند به فرد احساس ارزشمندی و تأیید دهد.
  • الگوهای کودکی:

    اگر فرد در کودکی مسئول مراقبت از والدین یا خواهر و برادرهای خود بوده، این الگو در بزرگسالی نیز تکرار می‌شود.
  • احساس گناه:

    فرد ممکن است احساس گناه کند که نیازهای خود را برآورده می‌کند، در حالی که طرف مقابل نیازمند است.
  • باورهای نادرست درباره عشق:

    فرد ممکن است تصور کند که عشق واقعی یعنی فداکاری بی‌قید و شرط و برآورده کردن تمام نیازهای معشوق.
  • اعتماد به نفس پایین:

    فرد ممکن است به دلیل اعتماد به نفس پایین، احساس کند که تنها با برآورده کردن نیازهای دیگران، می‌تواند ارزشمند باشد.
  • نیاز به کنترل:

    کمک به دیگران و وابستگی آنها به خود، می‌تواند به فرد احساس کنترل بر رابطه را بدهد.
  • عدم آگاهی از نیازهای خود:

    فرد ممکن است آنقدر درگیر برآورده کردن نیازهای دیگران باشد که از نیازهای خود غافل شود.
  • مهارت‌های ارتباطی ضعیف:

    فرد ممکن است نتواند به طور مؤثر نیازهای خود را بیان کند و به همین دلیل، ترجیح دهد نیازهای دیگران را برآورده کند.
  • احساس مسئولیت بیش از حد:

    فرد ممکن است احساس کند که مسئول شادی و خوشبختی طرف مقابل است.

رابطه عاطفی - آموزش روابط زناشویی -شناخت مردان و زنان - عشق محبت - روانشناسی مهارت‌های ارتباطی دختران و پسران

  • ترس از تنهایی:

    فرد ممکن است از تنهایی بترسد و به همین دلیل، سعی کند با برآورده کردن نیازهای دیگران، خود را در رابطه نگه دارد.
  • فشار اجتماعی:

    فرد ممکن است تحت فشار اجتماعی قرار داشته باشد که “همسر خوب” یا “دوست خوب” کسی است که نیازهای دیگران را در اولویت قرار دهد.
  • باور به اینکه طرف مقابل ناتوان است:

    فرد ممکن است تصور کند که طرف مقابل قادر به برآورده کردن نیازهای خود نیست و نیاز به کمک او دارد.
  • عدم تعیین مرز:

    فرد ممکن است نتواند مرزهای سالمی در رابطه تعیین کند و به همین دلیل، درگیر مسئولیت‌های بیش از حد شود.
  • نیاز به نجات دادن:

    فرد ممکن است احساس کند که باید طرف مقابل را از مشکلاتش نجات دهد.
  • سوء استفاده عاطفی:

    در برخی موارد، طرف مقابل ممکن است از نظر عاطفی سوء استفاده کند و فرد را مجبور به برآورده کردن نیازهای خود کند.
  • تاریخچه روابط ناسالم:

    اگر فرد در گذشته روابط ناسالمی داشته باشد، ممکن است الگوهای رفتاری مشابهی را در روابط بعدی خود نیز تکرار کند.

شناخت این عوامل، گام اول برای ایجاد تغییر در این الگوهای ناسالم است. اگر شما یا کسی که می‌شناسید در چنین وضعیتی قرار دارد، باید به دنبال کمک حرفه‌ای باشید. درک این پویایی‌ها می‌تواند به افراد کمک کند تا روابط سالم‌تر و متعادل‌تری را تجربه کنند و از فرسودگی عاطفی جلوگیری نمایند.

1. احساس ارزشمندی از طریق کمک به دیگران

برخی افراد، احساس ارزشمندی و دوست‌داشتنی بودن را از طریق کمک کردن و برآورده کردن نیازهای دیگران به دست می‌آورند.این افراد ممکن است فکر کنند اگر نیازهای عاطفی پارتنرشان را برطرف نکنند، دوست‌داشتنی نخواهند بود.این رفتار ریشه در کودکی این افراد دارد.ممکن است در کودکی برای جلب توجه و محبت والدین، مجبور بودند نقش یک مراقب را ایفا کنند.در نتیجه، این الگو در بزرگسالی نیز تکرار می‌شود و آنها ناخودآگاه به دنبال موقعیت‌هایی می‌گردند که بتوانند نیازهای دیگران را برطرف کنند.این افراد اغلب از خود غافل می‌شوند و نیازهای خودشان را نادیده می‌گیرند.

آنها ترس از طرد شدن و ترک شدن دارند و فکر می‌کنند اگر به اندازه کافی خوب نباشند، پارتنرشان آنها را ترک خواهد کرد.

پس، تمام تلاش خود را می‌کنند تا پارتنرشان را راضی نگه دارند و نیازهای او را برآورده کنند.این رفتار منجر به فرسودگی و نارضایتی در رابطه می‌شود.

2. ترس از تنهایی و وابستگی شدید

ترس از تنهایی می‌تواند یکی دیگر از دلایل این رفتار باشد.فردی که از تنهایی می‌ترسد، ممکن است تمام تلاش خود را بکند تا پارتنرش را در کنار خود نگه دارد، حتی اگر به قیمت نادیده گرفتن نیازهای خودش تمام شود.وابستگی شدید نیز نقش مهمی در این مسئله ایفا می‌کند.فرد وابسته نمی‌تواند بدون پارتنرش زندگی کند و به همین دلیل، تمام تلاش خود را می‌کند تا او را راضی نگه دارد.این افراد اغلب عزت نفس پایینی دارند و فکر می‌کنند به تنهایی نمی‌توانند خوشبخت باشند.به همین دلیل، خوشبختی خود را به حضور پارتنرشان گره می‌زنند و تمام تلاش خود را می‌کنند تا او را از دست ندهند.

این رفتار منجر به ایجاد یک رابطه ناسالم و نامتعادل می‌شود.

فردی که مسئولیت تمام نیازهای عاطفی پارتنرش را بر عهده می‌گیرد، به تدریج از خود بیگانه می‌شود.او دیگر نمی‌داند چه چیزی می‌خواهد و چه چیزی او را خوشحال می‌کند.

3. الگوهای رفتاری آموخته شده در خانواده

افرادی که در خانواده‌هایی بزرگ شده‌اند که یکی از والدین نقش قربانی و دیگری نقش ناجی را بازی می‌کرده‌اند، ممکن است این الگو را در روابط خود نیز تکرار کنند. مثلا اگر یکی از والدین همیشه نیازهای دیگری را برآورده می‌کرده و از نیازهای خود غافل می‌شده، فرزندان نیز این الگو را می‌آموزند. آنها فکر می‌کنند که عشق و محبت به معنای فداکاری و از خودگذشتگی است. پس، در روابط خود نیز تلاش می‌کنند نقش ناجی را ایفا کنند و تمام نیازهای پارتنرشان را برآورده کنند. این الگوهای رفتاری آموخته شده در خانواده، تاثیر عمیقی بر روابط فرد می‌گذارند. برای تغییر این الگوها، فرد باید آگاهی خود را افزایش دهد و الگوهای سالم‌تری را یاد بگیرد. درمان می‌تواند به فرد کمک کند تا این الگوها را شناسایی و تغییر دهد.

4. عدم وجود مرزهای سالم

نداشتن مرزهای سالم در یک رابطه، باعث می‌شود یکی از طرفین احساس مسئولیت بیش از حدی نسبت به نیازهای عاطفی طرف مقابل داشته باشد.مرزهای سالم به فرد اجازه می‌دهد تا نیازها و خواسته‌های خود را در اولویت قرار دهد و در عین حال، به نیازهای دیگران نیز توجه کند.وقتی مرزهای سالمی وجود نداشته باشد، فرد نمی‌تواند به درستی تشخیص دهد که مسئولیت او تا چه حد است و کجا باید نه بگوید.او ممکن است احساس کند که باید تمام مشکلات و ناراحتی‌های پارتنرش را حل کند، حتی اگر این کار به قیمت نادیده گرفتن نیازهای خودش تمام شود.

ایجاد مرزهای سالم نیازمند شناخت خود و ارزش قائل شدن برای نیازهای خود است.

فرد باید یاد بگیرد که چگونه به طور قاطعانه نه بگوید و از خود در برابر خواسته‌های نامعقول دیگران محافظت کند.این کار به او کمک می‌کند تا یک رابطه سالم و متوازن داشته باشد.مشاوره با یک متخصص می‌تواند در این زمینه بسیار مفید باشد.

5. نیاز به کنترل

گاهی اوقات، تلاش برای برآورده کردن تمام نیازهای عاطفی پارتنر، ناشی از نیاز به کنترل در رابطه است.فردی که نیاز به کنترل دارد، ممکن است فکر کند که اگر تمام نیازهای پارتنرش را برآورده کند، می‌تواند او را کنترل کند و از ترک شدن جلوگیری کند.این افراد اغلب ترس از دست دادن کنترل دارند و به همین دلیل، تمام تلاش خود را می‌کنند تا همه چیز را تحت کنترل خود داشته باشند.آنها فکر می‌کنند که اگر پارتنرشان به آنها وابسته باشد، دیگر نمی‌تواند آنها را ترک کند.این رفتار منجر به ایجاد یک رابطه ناسالم و نامتعادل می‌شود.

کنترل کردن دیگران، نشانه عدم اعتماد به نفس و ترس از آسیب‌پذیری است.

نوشته های مشابه

برای حل این مشکل، فرد باید یاد بگیرد که به خود و دیگران اعتماد کند و از نیاز به کنترل دست بردارد.درمان می‌تواند به او کمک کند تا ریشه این نیاز را پیدا کند و راهکارهای سالم‌تری را برای مدیریت روابط خود یاد بگیرد.

6. احساس گناه

احساس گناه می‌تواند یکی از دلایل اصلی احساس مسئولیت بیش از حد در یک رابطه باشد. فرد ممکن است به دلایلی در گذشته احساس گناه کند و تلاش کند با برآورده کردن نیازهای پارتنرش، این احساس گناه را جبران کند. این افراد اغلب خود را مسئول ناراحتی‌ها و مشکلات پارتنرشان می‌دانند. آنها فکر می‌کنند که اگر به اندازه کافی خوب باشند، پارتنرشان خوشحال خواهد بود. این احساس گناه می‌تواند ریشه در کودکی داشته باشد، مانند تجربه طلاق والدین یا فوت یکی از اعضای خانواده. برای رهایی از این احساس گناه، فرد باید با گذشته خود روبرو شود و اشتباهات خود را بپذیرد. بخشیدن خود و پذیرش مسئولیت اعمال خود، اولین قدم برای رهایی از این احساس است. مشاوره با یک متخصص می‌تواند در این زمینه بسیار کمک کننده باشد.

7. تصور اشتباه از عشق

برخی افراد تصور اشتباهی از عشق دارند و فکر می‌کنند که عشق به معنای فداکاری کامل و برآورده کردن تمام نیازهای پارتنر است. آنها ممکن است فکر کنند که اگر تمام نیازهای پارتنرشان را برآورده نکنند، به اندازه کافی او را دوست ندارند. این تصور اشتباه از عشق، ناشی از الگوهای نادرست در فیلم‌ها، سریال‌ها و داستان‌ها است. عشق واقعی به معنای احترام متقابل، حمایت و درک است. عشق به معنای از خودگذشتگی نیست، بلکه به معنای رشد و پیشرفت مشترک است. برای داشتن یک رابطه سالم، باید تعریف درستی از عشق داشته باشیم و بر اساس آن رفتار کنیم. مطالعه کتاب‌ها و مقالات روانشناسی می‌تواند در این زمینه بسیار مفید باشد. صحبت کردن با افراد باتجربه و مشاوران نیز می‌تواند به ما کمک کند تا تصور درستی از عشق داشته باشیم.

8. نیاز به تایید و قدردانی

مهارت رابطه زناشویی با همسر -شناخت مردان و زنان - عشق محبت فردی که نیاز شدیدی به تایید و قدردانی دارد، ممکن است تمام تلاش خود را بکند تا نیازهای عاطفی پارتنرش را برآورده کند تا از او تایید و قدردانی دریافت کند.این افراد اغلب عزت نفس پایینی دارند و به دنبال تایید دیگران برای احساس ارزشمندی هستند.آنها فکر می‌کنند که اگر پارتنرشان از آنها راضی باشد، آنها نیز احساس بهتری خواهند داشت.این رفتار منجر به ایجاد یک رابطه نامتعادل می‌شود.فردی که به دنبال تایید دیگران است، از نیازهای خود غافل می‌شود و به تدریج از خود بیگانه می‌شود.برای افزایش عزت نفس و کاهش نیاز به تایید دیگران، فرد باید روی نقاط قوت خود تمرکز کند و به خود ارزش قائل شود.

شناخت توانایی‌ها و موفقیت‌ها می‌تواند به او کمک کند تا احساس بهتری نسبت به خود داشته باشد.

مشاوره با یک روانشناس نیز می‌تواند در این زمینه بسیار کمک کننده باشد.

9. همدلی بیش از حد

همدلی یک ویژگی مثبت است، اما همدلی بیش از حد می‌تواند باعث شود فرد احساس مسئولیت بیش از حدی نسبت به نیازهای عاطفی دیگران داشته باشد.فردی که همدلی بیش از حدی دارد، به راحتی احساسات دیگران را جذب می‌کند و ممکن است نتواند بین احساسات خود و احساسات پارتنرش تمایز قائل شود.بهبود روابط زناشویی این افراد اغلب خود را به جای پارتنرشان می‌گذارند و تمام دردها و رنج‌های او را احساس می‌کنند.در نتیجه، آنها تمام تلاش خود را می‌کنند تا پارتنرشان را خوشحال کنند و از رنج او بکاهند.برای جلوگیری از همدلی بیش از حد، فرد باید یاد بگیرد که مرزهای سالمی داشته باشد و از احساسات خود محافظت کند.

او باید به خود یادآوری کند که مسئول احساسات پارتنرش نیست و فقط می‌تواند او را حمایت کند.

تمرینات ذهن آگاهی و مدیتیشن می‌تواند به او کمک کند تا از احساسات خود آگاه باشد و آنها را کنترل کند.صحبت کردن با یک درمانگر نیز می‌تواند در این زمینه بسیار مفید باشد.

مهارت‌های رابطه زناشویی

10. سابقه مراقبت از دیگران در کودکی

افرادی که در کودکی مسئولیت مراقبت از خواهر و برادر کوچک‌تر یا والدین بیمار را بر عهده داشته‌اند، ممکن است این الگو را در روابط عاطفی خود نیز تکرار کنند.این افراد به طور ناخودآگاه به دنبال موقعیت‌هایی می‌گردند که بتوانند نقش مراقب را ایفا کنند.آنها فکر می‌کنند که وظیفه دارند از دیگران مراقبت کنند و نیازهای آنها را برآورده کنند.این الگوهای رفتاری آموخته شده در کودکی، تاثیر عمیقی بر روابط فرد می‌گذارند.برای تغییر این الگوها، فرد باید آگاهی خود را افزایش دهد و الگوهای سالم‌تری را یاد بگیرد.

درمان می‌تواند به فرد کمک کند تا این الگوها را شناسایی و تغییر دهد.

او باید یاد بگیرد که به خود اجازه دهد تا نیازهای خود را در اولویت قرار دهد و از دیگران کمک بخواهد.این کار به او کمک می‌کند تا یک رابطه سالم و متوازن داشته باشد.

11. اجتناب از تعارض

برخی افراد برای اجتناب از تعارض و دعوا، تمام تلاش خود را می‌کنند تا نیازهای پارتنرشان را برآورده کنند.آنها فکر می‌کنند که اگر پارتنرشان را راضی نگه دارند، از بروز تعارض جلوگیری خواهند کرد.این افراد اغلب از ابراز نیازهای خود می‌ترسند و به دنبال راهی برای حل مشکلات بدون ایجاد درگیری هستند.این رفتار منجر به ایجاد یک رابطه ناسالم می‌شود.فردی که از تعارض اجتناب می‌کند، نمی‌تواند به طور با صداقت با پارتنرش ارتباط برقرار کند.او ممکن است احساس خشم و نارضایتی خود را سرکوب کند، که منجر به انفجار خشم یا افسردگی می‌شود.

برای حل این مشکل، فرد باید یاد بگیرد که چگونه به طور سالم و سازنده با تعارض روبرو شود.

او باید یاد بگیرد که چگونه نیازهای خود را ابراز کند و در عین حال به نیازهای پارتنرش نیز احترام بگذارد.مشاوره با یک متخصص می‌تواند در این زمینه بسیار کمک کننده باشد.

12. عدم اعتماد به نفس پارتنر

گاهی اوقات، عدم اعتماد به نفس پارتنر باعث می‌شود که فرد احساس مسئولیت بیشتری نسبت به نیازهای عاطفی او داشته باشد.اگر پارتنر شما اعتماد به نفس پایینی داشته باشد، ممکن است به شما وابسته شود و از شما انتظار داشته باشد که تمام نیازهای عاطفی او را برآورده کنید.در این شرایط، باید به پارتنر خود کمک کنید تا اعتماد به نفس خود را افزایش دهد.او را تشویق کنید تا به دنبال اهداف خود برود و در فعالیت‌هایی شرکت کند که به او احساس ارزشمندی می‌دهد.ازدواج - رابطه زناشویی با همسر -شناخت مردان و زنان - عشق محبت، علاقه - روانشناسی مهارت های ارتباطی دختران و پسران به او یادآوری کنید که ارزشمند و دوست‌داشتنی است، حتی اگر کامل نباشد.

اما باید مراقب باشید که در دام نقش ناجی گرفتار نشوید.

شما مسئول خوشبختی پارتنر خود نیستید و نباید تمام تلاش خود را برای برآورده کردن نیازهای او صرف کنید.به او کمک کنید تا خودش مسئولیت احساسات و نیازهای خود را بر عهده بگیرد.

13. نیاز به اثبات وفاداری

در برخی موارد، فرد ممکن است برای اثبات وفاداری خود به پارتنر، تمام تلاش خود را بکند تا نیازهای عاطفی او را برآورده کند. این رفتار می‌تواند ناشی از احساس گناه، ترس از طرد شدن یا تلاش برای جبران اشتباهات گذشته باشد. فرد ممکن است فکر کند که اگر تمام نیازهای پارتنرش را برآورده کند، می‌تواند به او ثابت کند که وفادار است و هرگز او را ترک نخواهد کرد. این رفتار منجر به ایجاد یک رابطه نامتعادل و ناسالم می‌شود. وفاداری واقعی به معنای صداقت، احترام و تعهد است. وفاداری به معنای فداکاری کامل و نادیده گرفتن نیازهای خود نیست. برای اثبات وفاداری خود، باید به طور با صداقت با پارتنر خود ارتباط برقرار کنید و به او احترام بگذارید. به او نشان دهید که به او اهمیت می‌دهید و در کنارش هستید.

14. تجربیات ناخوشایند گذشته

تجربیات ناخوشایند گذشته، مانند خیانت یا ترک شدن، می‌تواند باعث شود که فرد در روابط بعدی خود احساس مسئولیت بیشتری نسبت به نیازهای عاطفی پارتنرش داشته باشد. فرد ممکن است از تکرار تجربیات گذشته بترسد و تمام تلاش خود را بکند تا از بروز هرگونه مشکلی جلوگیری کند. او ممکن است فکر کند که اگر تمام نیازهای پارتنرش را برآورده کند، می‌تواند از خیانت یا ترک شدن جلوگیری کند. برای رهایی از این ترس، فرد باید با تجربیات گذشته خود روبرو شود و آنها را پردازش کند. درمان می‌تواند به او کمک کند تا با احساسات خود کنار بیاید و الگوهای رفتاری ناسالم خود را تغییر دهد. او باید یاد بگیرد که به خود و دیگران اعتماد کند و از ترس از تکرار گذشته، زندگی نکند. این کار به او کمک می‌کند تا روابط سالم‌تر و رضایت‌بخش‌تری داشته باشد.

15. کمبود توجه و محبت در کودکی

افرادی که در کودکی کمبود توجه و محبت داشته‌اند، ممکن است در بزرگسالی برای جبران این کمبود، تمام تلاش خود را بکنند تا نیازهای عاطفی پارتنرشان را برآورده کنند.این افراد ممکن است فکر کنند که اگر به دیگران توجه و محبت کنند، خودشان نیز توجه و محبت دریافت خواهند کرد.آنها ممکن است از صمیم قلب دوست داشته باشند نیازهای عاطفی افراد را برطرف کنند.اما به این علت هم باشد که به دنبال تایید و تصدیق از سوی دیگران هستند.این افراد اغلب عزت نفس پایینی دارند و به دنبال تایید دیگران برای احساس ارزشمندی هستند.برای حل این مشکل، فرد باید روی افزایش عزت نفس خود کار کند و به خود ارزش قائل شود.

او باید یاد بگیرد که به تنهایی نیز می‌تواند خوشحال باشد و نیازی به تایید دیگران ندارد.

مشاوره با یک روانشناس نیز می‌تواند در این زمینه بسیار کمک کننده باشد.

16. نیاز به حل مشکلات دیگران

برخی افراد به طور ذاتی تمایل دارند مشکلات دیگران را حل کنند.آنها ممکن است احساس کنند که اگر بتوانند مشکلات پارتنرشان را حل کنند، می‌توانند به او کمک کنند تا زندگی بهتری داشته باشد.این افراد اغلب مهارت‌های حل مسئله خوبی دارند و از کمک کردن به دیگران لذت می‌برند.با این حال، باید به یاد داشته باشیم که هر فرد مسئول حل مشکلات خود است.شما نمی‌توانید تمام مشکلات پارتنر خود را حل کنید و نباید تمام تلاش خود را برای این کار صرف کنید.به جای حل مشکلات پارتنر خود، به او کمک کنید تا خودش راه حل‌ها را پیدا کند.

به او گوش دهید، او را حمایت کنید و به او اعتماد کنید.

به او یادآوری کنید که توانایی حل مشکلات خود را دارد.این کار به او کمک می‌کند تا استقلال و اعتماد به نفس خود را افزایش دهد.

17. نقش نجات دهنده (Savior Complex)

فردی که دارای “نقش نجات دهنده” یا “Savior Complex” است، به طور مداوم احساس می‌کند که باید به دیگران کمک کند، حتی اگر این کمک درخواست نشده باشد یا به ضرر خودش تمام شود.این افراد اغلب به دنبال افرادی می‌گردند که مشکل دارند و نیاز به کمک دارند و از این طریق احساس ارزشمندی می‌کنند.در یک رابطه عاطفی، فرد دارای نقش نجات دهنده ممکن است تمام تلاش خود را بکند تا پارتنرش را “نجات” دهد، حتی اگر پارتنرش تمایلی به تغییر نداشته باشد یا به کمک نیاز نداشته باشد.این رفتار می‌تواند باعث ایجاد یک رابطه نامتعادل و ناسالم شود.

فرد نجات دهنده از نیازهای خود غافل می‌شود و تمام تمرکز خود را روی پارتنرش می‌گذارد.

برای رهایی از این الگو، فرد باید یاد بگیرد که مرزهای سالمی داشته باشد و به دیگران اجازه دهد مسئولیت زندگی خود را بر عهده بگیرند.او باید یاد بگیرد که کمک کردن به دیگران نباید به قیمت نادیده گرفتن نیازهای خودش تمام شود.مشاوره با یک متخصص می‌تواند در این زمینه بسیار کمک کننده باشد.

نمایش بیشتر

یک دیدگاه

  1. یادمه یه رابطه داشتم که حس میکردم اگر یه روز حال بد پارتنرم رو درست نکنم، یعنی همون روز دنیا تموم میشه! 😅 بعدا فهمیدم این وسواس نجات دادن دیگه فقط منو خسته میکرد و طرفم رو تبدیل به یه آدم بی مسئولیت کرده بود. یه روز تصمیم گرفتم بذارم بعضی چیزا رو خودش حل کنه… عجب آزادی بود واسه من! انگار بند رو پاره کردم. نکته اینه که گاهی کمک زیاد مثل سمه… باید به طرف مقابل اعتماد کرد که میتونن روی پای خودشون وایسن. محبت واقعی یعنی گاهی عقب بکشی تا رشد کنن. 🍃

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا